دوباره ... آمدم

روزمره نویسی

دوباره ... آمدم

روزمره نویسی

آرامش حضور خداست،وقتی در اوج نبودن ها نابودت نمیکنه ، وقتی نا گفته ها تو بی آنکه بگی میفهمه ، وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس کنی و غرورتو تا مرز نابودی پیش ببری ، وقتی مطمئن باشی با اون هرگز تنها نخواهی بود ، آرامش یعنی همین ، تو بی هیچ قید و شرطی خدا
دوباره ... آمدم
کد جمله تصادفی
کلمات کلیدی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۰ مهر ۹۶، ۱۹:۱۹ - شاهین ام
    :((((
  • ۱۷ مهر ۹۶، ۰۷:۳۲ - رضا صبری
    Like

زخمهای کهنه



خیالم را به سفر میبرم

خاطراتم را عریان میکنم 

ذهن آشفته ام را ورق ورق می خوانم

گنجی از دردهای غبار گرفته و 

زخم های کهنهء تار, عنکبوت بسته 

در لایه ای ضخیم از غمبادها 

با بغضی نترکیده و 

فریادهایی در گلو خفه شده 

در انتظار, ’شورش و طغیان می بینم

رویش را ،با غمی تازه می پوشانم و 

ذهنم را به زنجیر می کشم و خاطراتم را ’دور میزنم  

تا عنکبوتی دیگر بر آن تار ببندد

شاید،

در سفری دیگر..

  • m2. gh

نظرات  (۴)

  • پنجره ی خیس
  • درود و سلام بر شما دوست خوش نگارم
    تاثیرگذار و زیبا بود و بسیار با احساس

    دامن زندگی را باید
    از غبار تکانید
    دنیای ما
    جای عالی جنابان عنکبوتی نیست...
    فرشتگان در راهند..


    تقدیم به سروده ی زیبای شما
    پاسخ:
    سلام بر شما استاد گرامی خانم طهماسبی عزیز 
    متن زیبا و دلنشینی بود 
    ممنونم از شعر زیباتون 

    متأسفانه این شعر سروده من نیست . شاعرش رو نمی دونم کیست . :))))
    مثل همیشه بی نظیر و ناب
    پاسخ:
    مرسی زهرا جان ، لطف دارید
    امید به پایان درد....
    پاسخ:
    :))))
  • اَسی بولیده
  • :,(
    پاسخ:
    :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">