ای گُلِ شکستهساقه، گُلِ پَرپَر ...
- شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ق.ظ
گل بارون زدهی من! گل یاس نازنینم!
میشکنم، پژمرده میشم، نذار اشکاتو ببینم!
تا همیشه تو رو داشتن، داشتن تمام دنیاست!
از تو و اسم تو گقتن، بهترین همه حرفاست!
با تو، با تو اگه باشم،
وحشت از مردن ندارم!
لحظههام پُر میشن از تو!
وقت غم خوردن ندارم!
ای غزلوارهی دلتنگ، که همه تنت کلامه!
هنوزم با گُل گونهت، شرم اوّلین سلامه!
ای تو جاری توی شعرم، مثل عشق و خون و حسرت!
دفتر شعر من از تو، سبد خاطرههامه!
ای گُلِ شکستهساقه! گُلِ پَرپَر!
که به یاد هجرت پرندههایی!
توی یأس مبهم چشمات میبینم
که به فکر یه سفر به انتهایی!
سر به زیر دلشکسته! نازنینم!
اگه سادهس واسه تو گذشتن از من،
مرثیه سر کن برای رفتن من!
آخه مرگه واسه من از تو گذشتن!
با تو، با تو اگه باشم،
وحشت از مردن ندارم!
لحظههام پُر میشن از تو!
وقت غم خوردن ندارم!
گل بارون زدهی من! اگه دلتنگم و خسته،
اگه کوچیدن طوفان ساقهی منم شکسته!
میتونم خستگیاتو از تن پاکت بگیرم!
میتونم برای خوبیت واسه سادگیت بمیرم . . .
- ۹۶/۰۵/۲۸